کتاب با آخرین نفس هایم یک خودزندگینامه از لوئیس بونوئل است که به دلیل کمک و به پیشنهاد ژان کلود کاریر نوشته شد. بونوئل یکی از معروفترین فیلمنامهنویسهای جهان است که تا به حال موضوع بسیاری از مقالهها و تحلیلهای دنیای سینما بوده و فیلمنامههایش به زبان فارسی نیز ترجمه شدهاند. نمیتوان مشخص کرد که فیلمهای او در چه دستهای قرار میگیرند اما ویژگی مشترکی که دارند ایجاد انقلابی در دنیای سینماست. او یکی از برجستهترین نمایندهی مکتب سورئالیسم در سینماست که بیش از هر چیزی به سنتشکنی و خلق موضوعات جدید شهرت دارد. اگر تا به حال نام او به گوش شما نخورده به این دلیل است که در طول حرفهی خود شخصیت هنری تکافتادهای داشت و تا به حال به دنبال جلب توجه نبوده است.
معرفی کتاب
کتاب با اخرین نفس هایم داستان زندگی حرفهای و شخصیت سرسخت و عصیانگر لوئیس بونوئل را بیان میکند. احساسات پر شور او گاهی متناقض به نظر میرسند، به طوری که ارزیابی و دستهبندی او نسبت به ارزشهای عامی کاری دشوار است. آنارشیستی که از آشوب و ناآرامی وحشت دارد! کمونیستی است که از نظام کمونیستی بیزار است. و این نشان دهندهی دید عمیق او به این مسائل است. با وجود شخصیت پر آشوبش، او دائما در پی صلح و محبت بین انسان است و این مسئله در روابط اجتماعی و همچنین فیلمهایش مشهود است؛ زیرا علارغم مخالفتهایی که با بنیادهای اخلاقی عادی ورزیده است به خشونت و لاابالیگری غیر مسئولانه اعتقادی ندارد. پاکدامنی و آزادمنشی بونوئل نه تنها در پهنهی اندیشه، بلکه در کارنامهی هنری و زندگی خصوصی او نیز آشکار است. لحن بونوئل در همین کتاب هم با فروتنی و نجابت همراه است و کمترین شائبهای از تکبر و خودستایی به سخنانش راه نمییابد. بر این اساس خواندن این کتاب راه خوبی برای شناخت اوست.
گزیدههایی از این کتاب
«اوایل ۱۹۳۴ بود که ازدواج کردم. خانوادهی همسرم را از شرکت در مراسم عقد که در شهرداری منطقهی بیستم پاریس برگزار شد، منع کرده بودم. البته هیچ مخالفت خاصی با این خانواده نداشتم، اما به طور کلی همیشه نسبت به خانواده احساس بیزاری کردهام. شاهدان مراسم عقد عبارت بودند از: هرناندو و لولووینس و آدم غریبهای که از خیابان صدا کرده بودیم، پس از ختم مراسم به رستوران «کوشون دوله» رفتیم و با هم ناهار خوردیم، بعد از همسرم خداحافظی کردم، به دیدار آراگون و سادول رفتم و از نزد آنها یکراست راهی مادرید شدم. زمانی که در پاریس در بنگاه دوبلهی فیلم کمپانی پارامونت کار میکردم، به طور جدی دنبال زبان انگلیسی رفته بودم. در پارامونت من و دوستم کلاودیو دلا توره زیر نظر شوهر مارلین دیتریش کار میکردیم. چندی بعد از پارامونت بیرون آمدم و این بار به عنوان مدیر دوبلهی کمپانی «برادران وارنر» در مادرید شروع به کار کردم. شغلی بیدردسر و پردرآمد بود. هشت یا ده ماهی به این کار ادامه دادم. در بند آن نبودم که فیلم تازهای شروع کنم. هرگز به خودم اجازه نمیدادم که شخصا یک فیلم تجارتی بسازم، اما مانعی نمیدیدم که برای بازار سینما فیلم تهیه کنم.»
خواندن این کتاب به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
به همهی دوستداران فیلم و سینما پیشنهاد میکنیم با خواندن کتاب با آخرین نفسهایم با ذهن آشفتهی لوئیس بونوئل آشفته شوند و به درک عمیقتری از پروسهی فکری که او را به خلق آثارش رساند پیدا کنند. اگر تا به حال اسم این هنرمند را نشنیدهاید آشنایی با او و آثارش میتواند جنبهی جدیدی از سینما را به شما نشان دهد. او آدمی بسیار متواضع بود و اعتقادی به مصاحبه یا حرف زدن دربارهی خود نداشت؛ به همین دلیل این کتاب منبع خوبی برای آشنایی با شخصیت عمیق اوست.
به خواندن ادامه دهید
اگر به خواندن دربارهی سینما علاقهمند هستید میتوانید کتابهای سینما چیست؟ از آندره بازن و یا سینما به روایت اسلاوی ژیژک را مطالعه کنید و دانش خود در مورد شگفتیهای دنیای فیلم و سینما افزایش دهید.
مشخصات کتاب با آخرین نفس هایم:
نام اصلی: Mon Dernier soupir نویسنده: لوئیس بونوئل مترجم: علی امینی نجفی ژانر: خودزندگینامه تعداد صفحات: ۱۲۰